-
السلام علی من دفنه اهل القری
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1402 05:31
سلام از دیاری دور خیلی دور به تو از دور سلام.....
-
بنفشه
جمعه 22 خردادماه سال 1394 17:09
سلام امشب دوباره به دنیا آمدم تا از تو بنویسم اما امروز دیگر تو نیستی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 آبانماه سال 1390 15:50
و من سی سال پیش گریه م گرفت وقتی از مادرم کسی مرا برید. متولد بهارم عاشق پاییز نام و کنیه ام عربی است. مثل تو باران که می بارد به سمت انتشار بوسه بر نگاهت قدم می زنم عاشقانه. همین اطراف زندگی می کنم می دانی کجا؟ اهل کرمانم روزگارم با اجازه سهراب بد نیست همسایه حافظم نزدیک باغ ارم درس می خوانم تزم مانده است و تلفنم...
-
بنفشه
یکشنبه 29 آبانماه سال 1390 13:46
سلام از خودت بگو... من تمامم درست مثل سمت راست درست مثل سمت چپ تیری رها کن تو بهترین صیادی..
-
بنفشه
شنبه 28 آبانماه سال 1390 15:03
سلام و... کجای تو دلم پنهان شد؟ کسی با دلش دلت دلم دلارام را بنویسد... همین!
-
بنفشه
پنجشنبه 26 آبانماه سال 1390 18:24
سلام ، حال همه ما به سمت باد نمی طوفانی است باران باران غصه . شبی که فردایش نام تو از خوابگاه من رد شد دلم گرفت می دانی؟ نامش مثل تو گل بود و من آن حوالی چه گیاهی بودم خدا خلقتش کمی کمرنگ بود!!! دوباره از سپیده بر می گرذم بنفشه تو رنگت شاید عاشقی است و من در مقاله های نخوانده کمی گیج زندگی می کنم. سهراب دلم نقاشیهایش...
-
تقدیم به ساحت مقدس حضرت عباس
پنجشنبه 26 آبانماه سال 1390 18:06
به نام باران نامم کویر باد وقتی از فرات تشنه بر می گردی! ای تمامی شمعهای سقا خانه آیا تا به حال به لبی که خشک از دریا گذاشت فکر کرده اید؟ من امشب تمامی شما را برای مست شدن می خواهم نامم ملعون اگر از تشنگی نمیرم!
-
مریم
شنبه 14 آبانماه سال 1390 00:05
مریم نام مسیح بود و نام من مریم به صلیبم بکشانید ای تمامی مریمها...!
-
بعد از هزار سال...
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1390 23:18
سلام پس از حدودی دوباره آمدم برای شاعری که همین نزدیکی ست. گوش کنید: _____________________________________________________________ بعد از هزار و یکشب من دوباره قصه تو را خواهم نوشت در گلدانی از گریه و برگی که مرا جنگل می کند بانو . ..! شبی دلم گرفت چون امشب که خسته از خویشم و خوشتر از خاک نفس نفس مرا اشک می خواهد شب،...
-
نازنین خداحافظ...!
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 10:51
گرچه سخت است ولی می گویم : خداحافظ گرچه شلختگی شب آزارم می دهد ولی باز هم ، خداحافظ خداحافظ نیلوفرمردابی من ! خداحافظ بانوی آبی من ! خداحافظ ای ترانه یشمی باوقار ! خداحافظ ای سبوی سبز بی قرار ! دلم می خواست تا هزارۀ آفتابگردان وبوسه با زنبیلی از زنبق و زبان حال شمع ، دامن دامن ، لمس بازوان گرمت را احساس کنم ، اما تومی...
-
نازنین...!
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 10:50
بچه که بودم بعد از گناه شکستن گهواره های بی مسیح و ثواب پاره کردن تسبیح خاکی شیطان ، روزی هزار مرتبه داستان خلقت گریه را مرور می کردم. مادرم می گفت : نسیم وسار وصنوبر همه شرح بارانی هوای غصه اند و در زمزمه معصوم گل محمدی دخترکی است که خواب بلند اشک را تعبیر می کند. ومن نمی دانستم که پرستوی آن روزها ، نامش از سفر...
-
نازنین بی تو من هیچم..!
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 10:49
بی تو که در این جمعه ها گریه می کنم ، مرگ هر شب به سراغم می آید چون کودکی که به میهمانی باران، هفت سینی از سجاده های سبز آورده است. اما افسوس که این هفته ها بی تو تحویل می شوند وساعت وسبزه وسکه ، سفرۀ سینۀ دل شکستۀ مرا کامل نمی کند. چگونه می توانم حکایت عشق تو را فراموش کنم وقتی عقیق انگشتر چشمهایم از پریشانی گیسوی تو...
-
نازنین دوباره تنها شده ام...!
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 10:48
دوباره عصر ، دوباره غروب ، دوباره نیمکت خالی از تو....! دوباره من که بی تو شبیه گورستانی از گریه هستم. دفترم را بر می دارم وبر پشت بام بی کبوتر گر گرفته از حریق غصه می نشینم. ساعتم را به وقت نیامدن باد کوک می کنم وبه ذره های غبار آه در این آسمان بی پرنده زل می زنم. چقدر من تنها هستم و چقدر قصۀ تنهایی من ، تنهاست....
-
نازنین ببین دوباره گریه هایم را....!
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 10:47
بگذار دوباره گریه کنم ، این بار در آینه می خواهم سیمای رنجور دلم را ببینم. می خواهم به چشمهایم بگویم که چقدر دوستشان دارم .نه برای اینکه اشک می ریزند ، به خاطر اینکه هیچ وقت از تنهایی خسته نمی شوند. وهمیشه درروشنایی به خدا فکر می کنند. و همیشه در تاریکی خدارا می بینند ! بگذار دوباره گریه کنم ، نه برای اینکه از زمانه...
-
نازنین به گلدان گریه های من سری بزن...!
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 10:46
به گلدان گریه هایم که سر می زنم ، همیشه شمعدانی یاد تو بوی بهار می دهد ، بوی تبسم باران بر هق هق برگ وریشه . بوی سجدۀ مسیح لاله ها به پای مریم سپید این روزها. این روزها که تو نیستی وجای خالی تور ا ابرهای غصه گرفته اند. این روزها که حنجرۀ سبز چکاوکها ، شمیم ترانه های مهتاب را نمی سراید. این روزها که تو نیستی وسیمهای...
-
نازنین..!تو دیگرمرا به باد مسپار!
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1387 23:12
دلم گرفته امشب ، از این ور سلول انفرادی چشمهایم ، تا حوالی بارانی چشمهایت ، پل می زنم : یک عمر من و جمعه های از دست رفته بی تو . ویک قرن رد چوب خطهای ازادی من بر دیوارهای نمدا ر سینه ات. مرا ببخش بانوی من! جسارتی نیست مرا. من بی تو پرواز نمی کنم ، بی تو انسان بودن را بلد نیستم وبی تو نظم ترانه های عاشقی را رعایت نمی...
-
نازنین.. دلت را به من بده...!
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1387 17:14
سلام ، بی مقدمه عرض می کنم: قصدم گدایی از اتاق تنهایی توست ؛ نازنین..! گرچه سخاوت دستهای بارانی ات مجابم می کند، سرودن را...! گیتارت را به من بده ؛ می خواهم لحظه تحویل سال ، میان هفت سین و هفت شنبه ، هفت آسمان دلت را بنوازم چون نغمه ای که به آن درناها قصد کوچ می کنند. دفتر خاطراتت را به من بده ؛ می خواهم با برگ آخر آن...
-
نازنین...! حکایت چشمهای تو ابتدای قصه دلتنگی من است.!
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1387 17:13
جلد آخر چشم تو را که می خوانم شبها ماه زده می شوم ، چون آوازی که در کوچه های آخر خورشید می پیچد. وخوشا به حال من که حواسم نیست عاشق شده ام. الماس وسکه وباروت، مرگ وکفن وتابوت ... ! فرقی به حال من ندارد. اینک که من تا اطلاع ثانوی در اختیار نگاه مهربان تو ، شعری از تبار انسان را وضع حمل می کنم. یک جفت چشم سیاه و یک جفت...
-
هنوز در این خاک غم گرفته دلی می طپد...!
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1387 23:51
به گلدان گریه هایم که سر می زنم ، همیشه شمعدانی یاد تو بوی بهار می دهد ، بوی تبسم باران بر هق هق برگ وریشه . بوی سجدۀ مسیح لاله ها به پای مریم سپید این روزها. این روزها که تو نیستی وجای خالی تور ا ابرهای غصه گرفته اند. این روزها که حنجرۀ سبز چکاوکها ، شمیم ترانه های مهتاب را نمی سراید. این روزها که تو نیستی وسیمهای...
-
یک نفر که مرا عاشق کرد...
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1387 23:39
سلام نازنین ! دل نوشته های این شب بارانی تقدیم به سپیدی دل عاشقت. تا فکر نکنی که دیگر کسی به یاد چشمهای قشنگ تو نیست.! و من تنها برای تو می نویسم مهربان صبور من...! و به یاد نوشته های عاشقانه تو زندگی میکنم..! پس تو هم بمان برای کسانی که دوستت دارند.