السلام علی من دفنه اهل القری

سلام

از دیاری دور

خیلی دور

به تو 

از دور

سلام.....


بنفشه

سلام

امشب 

دوباره به دنیا آمدم

تا از تو بنویسم

اما

امروز

دیگر

تو نیستی...

و من

سی سال پیش

گریه م گرفت

وقتی از مادرم 

کسی مرا برید.

متولد بهارم

عاشق پاییز

نام و کنیه ام

عربی است.

مثل تو 

باران که می بارد

  به سمت انتشار بوسه بر نگاهت

قدم می زنم

عاشقانه.

همین اطراف

زندگی می کنم

می دانی کجا؟

اهل کرمانم

روزگارم با اجازه سهراب

بد نیست

همسایه حافظم

نزدیک باغ ارم

درس می خوانم

تزم مانده است

و

تلفنم

گاهی زنگ می خورد.

شرح حالم

گاهی بیمار است.

شوخم

مثل کفشهای میرزا نوروز

ببینی ام

خنده ات می گیرد

شاید هم از ترس 

گریه ات.

نه شوخی کردم.

این شعر نبود خواستم یه کوچولو از خودم بگم:

حمید هستم 30 ساله اهل کرمان. دانشجوی فوق لیسانس شیراز.

شما واقعا شاعرید

خوشحالم که مرا دوباره از سر خط خواندید و آغاز کردید.

منتظر شنیدنتان هستم.